تنهایی
پارت اول💜
شخصیت ها:آ/ت، جونگ کوک، می هی، آچا، فلیکس، هیونینگ کای
+وای باورم نمیشه امروز قراره بریم مدرسه ی جدید
-اره هوراااااا
×دخترا هیجان زدم😆
+ما ام
-اره😂
×چیه به چی میخندی😐
-هیچی می هی موهات رو هواست😂
+اره😂
×جدی😐
+برو جلو آینه😂
×اره راست میگید😁
- خب بسه خندیدن بریم بخوابیم که فردا زود بیدار شیم
+اره آچا راست میگه بریم شب بخیر دخترا🌙
×شب بخیر🌙
-شب بخیر🌙
همه رفتن خوابیدن فردا شد
........................................
+بچه ها پاشید صبح شده
- ها چیه کجاست😴
+پاشید
-بزار یکمه دیگه بخوابیم
+مدرسه داریم
×باش
-راست میگه
همه پاشیدم من رفتم صبحانه رو آماده کنم می هی رفت حموم و آچا هم داشت کمکم میکرد صبحانه رو خوردیم و آماده شدیم رفتیم مدرسه خیلی زیبا بود رفتیم دفتر که ببینیم کلاسمون کجاست کلاسامون جدا بودن می هی و آچا توی یک کلاس بودن منم توی یه کلاس دیگه خیلی ناراحت شدم که تنهام ولی زنگ تفریح ها همو میبینیم دیگه
بعد شاد و شنگول رفتم سر کلاسم همه داشتن نگاهم میکردن اون کسی که قرار بود پیشش بشینم اسمش جونگ کوک بود یهو دیدم یکی کنارم نشست
+سلام
@سلام شما تازه اومدین به مدرسه چون شمارو تاحالا اینجا ندیده بودم؟
+اره من تازه اومدم به این مدرسه و به من گفتن کنار آقای جونگ کوک بشینم .شما آقای جونگ کوک هستین؟
@بله اسم من جونگ کوک هست بچه ها کوک صدام میکنن و شما اسم تون چیه؟
+من آ/ت هستم
@از آشنایی باهاتون خوشبختم
+منم
تو ذهن آ/ت:وای چه خوشتیپ هست وایییییییی.....
@ببخشید خانم....خانم
+بله....بله آخ ببخشید یه لحظه رفتم تو فکر
بعد معلم اومد ...............
بعد از درس رفتی تو حیاط دخترا اومدن بیرون هم دیگه رو بغل کردید و شروع کردیم به حرف زدن بعد از یک دقیقه یکی منو صدا کرد.......
امید وارم خوشتون اومده باشه نظر فراموش نشه💜