تنهایی

~•miyoong~• ~•miyoong~• ~•miyoong~• · 1399/10/11 12:39 · خواندن 2 دقیقه

پارت اول💜

شخصیت ها:آ/ت، جونگ کوک، می هی، آچا، فلیکس، هیونینگ کای 

+وای باورم نمیشه امروز قراره بریم مدرسه ی جدید 

-اره هوراااااا 

×دخترا هیجان زدم😆

+ما ام

-اره😂

×چیه به چی میخندی😐

-هیچی می هی موهات رو هواست😂

+اره😂

×جدی😐

+برو جلو آینه😂

×اره راست میگید😁

- خب بسه خندیدن بریم بخوابیم که فردا زود بیدار شیم

+اره آچا راست میگه بریم  شب بخیر دخترا🌙

×شب بخیر🌙

-شب بخیر🌙

همه رفتن خوابیدن فردا شد

..........‌‌..............................

+بچه ها پاشید صبح شده

- ها چیه کجاست😴

+پاشید

-بزار یکمه دیگه بخوابیم

+مدرسه داریم

×باش

-راست میگه

همه پاشیدم من رفتم صبحانه رو آماده کنم می هی رفت حموم و آچا  هم داشت کمکم میکرد صبحانه رو خوردیم و آماده شدیم رفتیم مدرسه خیلی زیبا بود رفتیم دفتر که ببینیم کلاسمون کجاست کلاسامون جدا بودن می هی و آچا توی یک کلاس بودن منم توی یه کلاس دیگه خیلی ناراحت شدم که تنهام ولی زنگ تفریح ها همو میبینیم دیگه 

بعد شاد و شنگول رفتم سر کلاسم همه داشتن نگاهم میکردن اون کسی که قرار بود پیشش بشینم اسمش جونگ کوک بود یهو دیدم یکی کنارم نشست

+سلام

@سلام شما تازه اومدین به مدرسه چون شمارو تاحالا اینجا ندیده بودم؟

+اره من تازه اومدم به این مدرسه و به من گفتن کنار آقای جونگ کوک بشینم .شما آقای جونگ کوک هستین؟

@بله اسم من جونگ کوک هست بچه ها کوک صدام میکنن و شما اسم تون چیه؟

+من آ/ت هستم 

@از آشنایی باهاتون خوشبختم

+منم

تو ذهن آ/ت:وای چه خوشتیپ هست وایییییییی.....

@ببخشید خانم....خانم

+بله....بله آخ ببخشید یه لحظه رفتم تو فکر 

بعد معلم اومد ...............

بعد از درس رفتی تو حیاط دخترا اومدن بیرون هم دیگه رو بغل کردید و شروع کردیم به حرف زدن بعد از یک دقیقه یکی منو صدا کرد.......

 

 

 

امید وارم خوشتون اومده باشه نظر فراموش نشه💜