♡ purple planet ♡

♡ purple planet ♡

سلام به وبلاگ ما خوش آمدید اینجا از هرچی آپ میشه purple-planet#

تهیونگ تو بی نظیری

bahare bahare bahare · 1399/10/09 13:13 ·

حتی اگه یک درصد فکر میکنی فقط بایست برات مهمه و به خاطر اون باید بقیه پسرا و احساساتشون رو له کنی بی معطلی از فندوم برو بیرون!

چون نه آرمی ها و نه پسرا به همچین فیک فنی نیاز ندارن!

اون ها یاد گرفتن تا کنار هم قدم بردارند!

جاهطلبی هاشون برای هم و در راستا یکدیگر باشن نه فقط برای یک عضو!

اونا پیشرفت رو دوست دارند اما برای کل گروه نه فقط برای یکی...

چون اون ها یک خانواده ان!

خانواده ایی به نام بی تی اس💜

نمیدونم چند نفرتون در جریانین!

اما مثل اینکه این اتفاقات بد و کاملا مسخره ادامه داره و نمیخواد پایانی داشته باشه!

توهین به تهیونگ؟ و بی استعداد و بی مصرف خطاب کردنش و با کمک از هشتگ هایی مثل تهیونگ از گروه برو آزار دادنش؟

بیاین تا قبل از اینکه دیر بشه و تهیونگ عزیزدلمون از این اتفاقات مثل بقیه پسرا (نامجون و هوسوک بقیه...) رنج ببره و آسیب ببینه دست به کار بشیم!

با ترند کردن هشتگ های مثل "تهیونگ تو بی نظیری" نشون بدیم که تا آخرش پای پسرا هستیم!

هر چند پسرا قوی باشن باز به آرمی هاشون نیاز دارن....مثل یک خانواده💜

♡♡♡

حستون به این پست چیه؟

نظرتون رو با بقیه به اشتراک بذارین💜

#داستان ترسناک

bahare bahare bahare · 1399/10/09 12:46 ·

دختری جوان بود که به شغل نیاز داشت ، توانست در یک خانه بزرگ و دور و قدیمی ، به عنوان پرستار بچه کار پیدا کند. پدر و مادر بچه ها آن شب برای دیدن فیلمی به بیرون رفتند و بچه ها را به پرستار خود سپردند.

 

پرستار وقتی دیروقت شد بچه ها را به رختخواب برد و خواباند و بعد از آن برای تماشای تلویزیون به طبقه پایین رفت. که ناگهان صدای زنگ تلفن را شنید، وقتی جواب تلفن را داد ، تمام آنچه که شنید نفس نفس زدن سنگین بود و صدای مردی که از او پرسید: "آیا به بچه ها سرزده ای؟"

 

با ترس ، تلفن را سر جایش گذاشت و سعی كرد خودش را متقاعد كند كه این فقط كسی است كه با او شوخی می كند. او دوباره به تماشای تلویزیون برگشت اما حدود 15 دقیقه بعد دوباره تلفن زنگ زد. وقتی گوشی را برداشت و آن طرف خط صدای خنده وحشتناکی شنید. سپس همان صدا پرسید: "چرا بچه ها را چک نکردی؟"

 

پرستار تلفن را محکم سرجایش کوبید. دختر بیچاره ترسیده بود و بلافاصله با پلیس تماس گرفت. اپراتور ایستگاه پلیس به پرستار گفت که اگر مرد دوباره زنگ بزند ، باید سعی کند تا صحبت را طولانی کند. این به پلیس زمان می دهد تا تماس را ردیابی کند.

 

چند دقیقه بعد ، تلفن برای سومین بار زنگ زد و وقتی پرستار به آن پاسخ داد ، دوباره صدای نفس سنگین را شنید. صدا در آن طرف خط گفت: " تو باید بچه ها را بررسی کنی." پرستار  به مدت طولانی به او می خندید و صحبت کرد تا تلفن را طولانی کند. او دوباره تلفن را قطع کرد و تقریباً بلافاصله ، دوباره زنگ خورد.

 

این بار اپراتور ایستگاه پلیس فریاد زد: "همین حالا از خانه بیرون برو! تماس ها از طبقه بالا است! "

پرستار از ترس تلفن را به زمین انداخت و ناگهان صدای پایی را شنید که از پله ها پایین می رفت. بدون مکث و به سرعتی باورنکردنی، از خانه فرار کرد. درست در حالی که در را پشت سر خود بست ، دست یک مرد در مقابل شیشه دید. او فریاد زد و دقیقاً همان لحظه یک ماشین پلیس را دید و به سمت خیابان فرار کرد.

 

پلیس خانه را جستجو کرد و دو کودک را در طبقه بالا پیدا کرد که در یک کمد مخفی شدند و گریه می کردند و در اتاق خواب والدین ، ​​یک تبر خونین پیدا کردند که روی زمین کنار تلفن طبقه بالا قرار داشت. پنجره باز بود و پرده ها در نسیم تکان می خوردند. هیچ نشانی از دیوانه ای که تلفن کرده بود ، وجودنداشت. او شب هنگام رسیدن پلیس فرار کرده بود و موفق نشده بود طرح هولناکش برای کشتن دو کودک و پرستار بیچاره انجام دهد.

💜

we-story-weblog#

درباره بیلی ایلیش

bahare bahare bahare · 1399/10/09 12:38 ·

بیلی آیلیش پایرت بیرد خواننده و ترانه‌نویس آمریکایی است. او اولین بار در سال ۲۰۱۵ ترانهٔ «چشم‌های اقیانوسی» را در ساوندکلاود منتشر کرد که پس از آن به‌صورت رسمی توسط شرکت دارک‌روم و اینترسکوپ رکوردز منتشر شد. این ترانه توسط برادرش فینیاس، که با او در موسیقی و برنامه‌های زنده همکاری می‌کند نوشته و تهیه‌شده‌است. اولین ای‌پی او، به من لبخند نزن به ۱۵ رتبهٔ برتر در جدول‌های فروش موسیقی ایالات متحده، بریتانیا، کانادا و استرالیا رسید.

💜